کوچینگ اگزیستانسیال
تعداد نظرات :0
آنچه در این مقاله میخوانید ..

تعریف کوچینگ اگزیستانسیال

تعریف کوچینگ اگزیستانسیال چندان آسان نیست. این رویکرد برگرفته از فلسفه اگزیستانسیال بنا شده است و به مراجعان کمک می‌کند تا زندگی‌ای را که مایل به داشتن آن هستند، درک و روشن کنند.

اگرچه کوچینگ اگزیستانسیال رویکردی واحد ندارد، اما همه روش‌های آن یک اصل اساسی مشترک دارند: زندگی پر از چالش‌ها و دوراهی‌هاست، اما ما ارزش‌های خود را انتخاب می‌کنیم و تصمیم می‌گیریم که  چگونه بر اساس آن‌ها زندگی کنیم .

کوچینگ اگزیستانسیال چگونه کار می‌کند؟

کوچ اگزیستانسیال به این واقعیت آگاه است که هرچند شاید همه ما انسانها با شرایطی مشترک روبه‌رو شویم ولی تفاوت‌های میان ما ناشی از چگونگی انتخاب ما در واکنش به این شرایط است.

در مواجهه با این واقعیت که زندگی ما روزی به پایان خواهد رسید، برخی از ما سعی می‌کنیم این حقیقت را انکار کنیم، در حالی که برخی دیگر با آن روبه‌رو شده و تلاش می‌کنند تا زندگی را به طور کامل تجربه کنند.

کوچینگ اگزیستانسیال نه قضاوت می‌کند و نه فشاری بر فرد وارد می‌آورد. بلکه هدف آن کشف جهان‌بینی مراجع و کمک به او برای درک ارزش‌ها، باورها و نگرش‌هایش است. پس از روشن شدن این موارد، مراجع آزاد است تا تصمیم بگیرد که آیا افکار، احساسات و رفتارهایش به او کمک می‌کنند تا زندگی‌ای پرمعنا داشته باشد ؟

کوچ اگزیستانسیال به جای اینکه مراجع را آسیب‌شناسی کند، به مراجع برای تأمل بر آزادی و مسئولیت خویش و شفاف‌سازی ارزش‌ها، باورها و نگرش او نسبت به جهان کمک می کند.

 کوچینگ اگزیستانسیال برای مواجهه با غم و اندوه مراجع

مرگ یک عزیز همیشه یک شوک است .هرچند امیدواریم که بتوانیم از آن عبور کنیم و به زندگی “عادی” بازگردیم، اما باید بپذیریم که زندگی دیگر هرگز مثل قبل نخواهد بود؛ با وجود این سوگ، زندگی می‌تواند همچنان معنادار و رضایت‌بخش باشد.

کوچ اگزیستانسیال فضایی امن و حمایت‌کننده برای مراجعان فراهم می‌کند تا درباره مفهوم فناپذیری صحبت کنند، هم در مورد فردی که از دست داده‌اند و هم در مورد وجود خودشان.

کوچینگ اگزیستانسیال در مواجهه با افسردگی

افسردگی اغلب از این حس ناشی می‌شود که ما قدرت تغییر زندگی خود را نداریم و در نتیجه، احساس ناتوانی و انفعال می‌کنیم.

کوچینگ اگزیستانسیال معتقد است که افسردگی حسی نیست که یک فرد دچارش باشد، بلکه چیزی است که او هست، و این راهی است که او برای بودن در جهان انتخاب کرده است.

کوچ اگزیستانسیال فرد مبتلا به افسردگی را ترغیب می‌کند تا ریسک کند، دوباره با دنیای خود ارتباط بگیرد و حس خودمختاری‌اش را بازیابد.

موضوعات کوچینگ اگزیستانسیال در جلسات کوچینگ

نمونه‌ای موضوعاتی که مراجعان در جلسات کوچینگ اگزیستانسیال با آن مواجه می شوند ممکن است شامل این موارد باشد:

  • مرگ نزدیکان

    پذیرش این واقعیت که از دست دادن یک عزیز پرسش‌هایی درباره مرگ و میر خودمان را برمی‌انگیزد.

  • آگاهی از مرگ

    تقویت این درک که زندگی فرصتی یکتا است و هیچ تمرین یا بازپخشی برای آن وجود ندارد و این یعنی مواجهه با واقعیت مرگ.

  • انتخاب چگونه زیستن

    مراجع در مسیری قرار می‌گیرد که تصمیم بگیرد آیا از زندگی کناره‌گیری کند یا با پذیرش چالش‌ها، روش زندگی خود را انتخاب نماید.

  • مدیریت اضطراب اگزیستانسیال

    آگاهی از محدودیت عمر خود و دیگران می‌تواند به احساس اضطراب اگزیستانسیال منجر شود و نیازمند حمایت کوچ است.
    کوچینگ اگزیستانسیال، به سبک عمومی کوچینگ، یک متد یکسان برای همه ارائه نمی‌دهد، بلکه مراجع را در مسیر درک خود هدایت می‌کند و در طول این مسیر از او حمایت می‌نماید تا ارزش‌ها و انتخاب‌های خود را بشناسد.

کوچینگ اگزیستانسیال راهی برای رسیدن به اصالت

چهار مداخله در کوچینگ اگزیستانسیال

کوچینگ اگزیستانسیال با رویکردی تشویقی به مراجعان خود کمک می‌کنند تا از طریق تکنیک های کوچینگ، ارزش‌ها و اولویت‌های خود را شناسایی و بررسی کنند.

۱. ایجاد ارتباط

جلسه اول درکوچینگ  اگزیستانسیال بسیار مهم است. این جلسه فرصت می‌دهد تا کوچ قصد خود را در کمک به مراجع برای شناخت دشواری‌های زندگی او روشن کند. همچنین، مراجع می‌تواند نقاط قوت و محدودیت‌های خود را ارزیابی کرده و درک کند که نقش کوچ فقط ارائه همدلی یا دلسوزی نیست، بلکه کمک به بررسی سیستماتیک توانایی او در زیستن است.

نکات اساسی که در اولین جلسه باید درباره رویکرد درمانی توضیح داده شوند، شامل موارد زیر هستند:

  • اضطراب اگزیستانسیال حالتی از ناراحتی است که با آگاهی از آسیب‌پذیری ما پدید می‌آید.
  • هدف کوچینگ حذف اضطراب نیست، بلکه یافتن شجاعت برای زندگی با عدم قطعیت است.
  • زندگی اصیل به معنای استفاده حداکثری از زندگی و یافتن شفافیت در اهداف و نیاتمان است.
  • اصالت در زندگی یک هدف است که هرچند ممکن است هرگز به طور کامل حاصل نشود، اما این سفر خود موجب افزایش لذت و نشاط در زندگی می‌شود.

۲. کاوش در چهار جهان

چهار دنیای اگزیستانسیال به مراجع کمک می‌کنند تا جایگاه خود را در جهان درک کند و با تضادها و معماهای غیرقابل‌حل زندگی که ممکن است اضطراب‌آور باشند، روبه‌رو شود

  • دنیای فیزیکی: رابطه ما با محیط و مرگ‌ومیرمان، که ما را به این پرسش سوق می‌دهد:
    چگونه می‌توانم زندگی‌ کنم، درحالی‌که می‌دانم ممکن است در هر لحظه بمیرم؟
  • دنیای اجتماعی: رابطه ما با دیگران و فرهنگمان، که ما را به این پرسش سوق می‌دهد:
    دیگران چه نقشی در زندگی من دارند؟
  • دنیای شخصی: رابطه ما با خودمان، تخیل و درک ما از گذشته و آینده، که ما را به این پرسش سوق می‌دهد:
    چگونه می‌توانم خود واقعی‌ام باشم؟
  • دنیای معنوی: رابطه ما با ناشناخته‌ها، نظام ارزشی‌مان و چشم‌اندازمان برای یک دنیای ایده‌آل، که ما را به این پرسش سوق می‌دهد:
    چگونه باید زندگی کنم؟

کوچ  با شنیدن فعال باید تشخیص دهد که کدام جهان‌ها برای مراجع برجسته‌تر هستند و کدام جهان‌ها توسط او نادیده گرفته شده‌اند.

۳. ترسیم جهان‌بینی مراجع

جهان‌بینی مراجع شامل نگرش‌ها، انتظارات و فرضیات او درباره خود، دیگران و جهان است و نقش کلیدی در ایجاد معنا و درک جایگاه او در دنیایی همیشه در حال تغییر دارد.

کوچ با مراجع همکاری می‌کند تا جهان‌بینی او را شناسایی و ترسیم کند. پس از روشن شدن این جهان‌بینی، مراجع می‌تواند متوجه شود که کدام استراتژی‌های او مانع داشتن زندگی‌ای رضایت‌بخش و معنادار می‌شوند .

۴. انتخاب و تغییر

در کوچینگ اگزیستانسیال، مراجع تشویق می‌شود که مسئولیت انتخاب‌های خود را بر عهده بگیرد. او یاد می‌گیرد که واقعیت موجود را با وضوح بیشتری ببیند و سهم خود را در موقعیت‌هایش تشخیص دهد.

مراجع تشویق می‌شود تا پیامدهای تصمیماتش را بپذیرد و درک کند که زیستن به صورت اصیل، نیازمند پذیرش ریسک‌ها است.

پیام پایانی

کوچینگ اگزیستانسیال بر این ایده استوار است که مشکلات ما بیشتر از پارادوکس‌های اساسی زندگی انسانی ناشی می‌شوند تا آسیب‌شناسی فردی.ما خود ارزش‌های‌مان را انتخاب می‌کنیم و تصمیم می‌گیریم که چگونه و تا چه حد مطابق با آن‌ها زندگی کنیم.

کوچهای اگزیستانسیال معتقدند که بسیاری از ما در فریب دادن خود درباره واقعیت‌های زندگی مهارت داریم؛ ما نمی‌بینیم که رفتارها، افکار و احساسات‌مان چگونه ممکن است به نارضایتی و عدم تحقق زندگی ما دامن بزنند.

در طول پروسه کوچینگ، کوچ،  مراجع را تشویق می‌کند که به سبک های دیگر زندگی کردن و بودن که در حال حاضر انتخاب نکرده است فکر کند و نسبت به آنها گشوده باشد. به همین دلیل، این رویکرد می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، زیرا از مراجع می‌خواهد که مسئولیت انتخاب‌های خود را درک و بپذیرد. پذیرش مسئولیت زندگی می‌تواند منبع بزرگی از اضطراب باشد و نیاز به حمایت حرفه‌ای و متعهدانه دارد.

🧭 واژگان بنیادین اگزیستانسیالیستی

  • وجود (Existence)

    زیستن آگاهانه انسان در جهانی که معنا از پیش داده‌شده‌ای ندارد؛ تجربه‌ی «بودن» به عنوان امری پویا، در حال شدن و همیشه درگیر پرسش.

  • بودن (Being)

    حالت کلی و بنیادین حضور در جهان؛ تمرکز بر چیستیِ انسان، پیش از هر نقش یا هویتی که بر او الصاق شده باشد.

  • اصالت / اصیل‌بودن (Authenticity)

    زیستن با صداقت نسبت به خود، پذیرش مسئولیت انتخاب‌ها و دوری از نقش‌های تحمیل‌شده توسط جامعه یا عادت.

  • سقوط (Fallenness)

    غرق‌شدن در روزمرگی، بی‌توجهی به بودنِ خود و حرکت در مسیر زندگی بدون تأمل یا انتخاب آگاهانه.

  • آگاهی اگزیستانسیال (Existential Awareness)

    بیداری نسبت به شرایط هستیِ انسان، از جمله آزادی، مرگ، تنهایی، و مسئولیت؛ و مواجهه با آن‌ها به‌جای فرار از آن‌ها.

  • اضطراب اگزیستانسیال (Existential Anxiety / Angst)

    احساسی طبیعی و گریزناپذیر که ناشی از روبرو شدن با بی‌ثباتی، مرگ، آزادی، و نبودِ معناست؛ نه بیماری، بلکه نشانه‌ی بیداری است.

  • آزادی (Freedom)

    توانایی انسان برای انتخاب و تعیین مسیر زندگی خود؛ اما همراه با بار سنگین مسئولیت و نبود قطعیت.

  • مسئولیت (Responsibility)

    پذیرفتن پیامد انتخاب‌ها، و آگاه بودن از اینکه انسان تنها کسی است که می‌تواند برای زندگی‌اش معنا بسازد.

  • پوچی (Absurdity)

    تناقض میان نیاز انسان به معنا و سکوت جهان؛ وضعیتی که انسان را دعوت می‌کند معنا را خود بیافریند.

  • مرگ / فانی‌بودن (Death / Finitude)

    پایان گریزناپذیر زندگی؛ آگاهی از مرگ می‌تواند به زندگی عمق، فوریت و معنا بدهد.

  • تنهایی اگزیستانسیال (Existential Isolation)

    تجربه‌ی تنهایی بنیادینِ انسان؛ هیچ‌کس نمی‌تواند جای ما انتخاب کند، زندگی کند، یا بمیرد.

  • معنا / بی‌معنایی (Meaning / Meaninglessness)

    معنا چیزی نیست که یافته شود بلکه باید آفریده شود؛ بی‌معنایی دعوتی است به خلق شخصی معنا.

  • تصمیم / انتخاب (Choice / Decision)

    در هر لحظه، انسان ناگزیر از انتخاب است، حتی در سکوت یا انفعال؛ و هر انتخاب شکل‌دهنده‌ی بودن اوست.

  • تجربه زیسته (Lived Experience)

    تجربه‌ی مستقیم، شخصی و پدیداریِ انسان از جهان؛ چیزی که پیش از تحلیل و قضاوت رخ می‌دهد.

  • زمان‌مندی (Temporality)

    بودنِ انسان همواره در بستر زمان اتفاق می‌افتد: گذشته، اکنون و آینده به‌هم‌پیوسته‌اند و بر معنا اثر می‌گذارند.

  • افق هستی (Horizon of Being)

    گستره‌ای از امکان‌ها که بودنِ ما در آن معنا پیدا می‌کند؛ جایی که چشم‌انداز انتخاب‌های ممکن گشوده می‌شود.

  • در-جهان-بودن (Being-in-the-world)

    مفهوم بنیادین هایدگری: انسان موجودی جدا از جهان نیست بلکه همیشه «در» جهانی خاص و معنادار حضور دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کوچینگ اگزیستانسیال چیست

فیلتر قیمت
‫فیلتر قیمت - اسلایدر
1تومان110,000تومان